امروز از تلفن عمومی زنگ زدم خونمون صدام رو عوض کردم
بابام گوشی رو برداشت بهش گفتم ما پسرتون رو دزدیدیم
100 هزار تومن بیارین به این آدرس و گرنه پسرتون رو میکشیم
بابام برگشت گفت 200 تومن میدم یه جوری بکشینش
داداش کوچیک دوستمو بردیم آمپول بزنیم…
پرستار گفت: بخواب آمپولتو بزنم…
فقط یه جوون ایرانیه که 2000 تومن تو جیبش نداره تا
گوشی یک میلیونیش رو شارژ کنه!!!
فقط تو ایرانِ که روی بسته بندی مواد غذائی تاریخ انقضاء
و قیمتش ناخواناترین قسمتش هست!
پشت چراغ قرمز یه گدایی اومده کنار ماشین …
میگه نمیگفتی هم از قیافت معلوم بود ...
دیشب ساعته ۳ نصفه شب دختر خالم بعده یه سال اس داده…
دختر خالم : سلام ،میدونی جریان چیه؟؟
من : سلام نه بگو بینم چیه نصفه شبی؟
دختر خالم:به مقدار الکترسیته ای که از یک رسانا عبور
تو فامیل پشت سر ما بحث افتاده بود!
داییم میگفت این پسره تو خونه دانشجوییش همه غلطی کرده!!
مامان بزرگم شاکی گفت مگه توچیزی دیدی ازش!!
داییم گفت نه ولی بچه حلال زاده به داییش میره
خانمه ۲۰۶ رو زده به تیر برق ، ماشین نصف شده !
به افسر میگه یعنی اشتباه از من بوده ؟
افسر : پـَـــ نــه پـَـــ علت حادثه خواب آلودگیه تیر چراغ بوده !
میگم تا حالا دقت کردین تو خونه یه سری وسایل هست
که همیشه همه جا میبینیشون ؟ اما خدا اون روز رو نیاره که
یعنی کلا از چرخه هستی محو میشن !
نمیدونم چه مواد شیمیایی داره قطرات بارون !
به محض رسیدن به زمین اکثر تاکسی ها تبدیل
یکی از فانتزیام اینه که یه روز که دارم تو خیابون راه میرم
یهو ببینم یه دزد اسلحه شو گذاشته رو شقیقه یه خانوم
سانتی مانتال و میخواد کیف شو خالی کنه
منم سریع بپرم بینشونو و درحالیکه دارم تفنگو ازش میگیرم
درحین درگیری یهو صدای شلیک شنیده شه
چند ثانیه هر دومون چشم تو چشم به هم نگاه کنیم
درحالیکه از شیکمش داره خون فواره میزنه
در همین حین پلیس از راه برسه و منو دستگیر کنه
تو دادگاه درحالیکه من دارم بی گناهی مو ثابت میکنم
قاضی من رو مقصر بدونه به قصاص محکوم کنه
بعد در حالیکه من نا امید شدم یه نگاه به خانواده ام میندازم
میبینم همه شون دارن گریه میکنن
یه نگاه به خانواده مقتول میکنم
میبینم خون جلو چشاشونو گرفته سریع اونورو نیگا میکنم
بعد برمیگردم دختره نگاه میکنم میبینم یه سر تکون میده
بقیه شو یادم نمیاد عاخه شوکه شده بودم
خلاصه روز اعدام فرامیرسه و منو میبرن برای اعدام
بعد وقتی میخوان حکم رو اجرا کنن قاضی بهم میگه
منم میگم آخرین خواسته ام اینه که اعدامم نکنین
بعد قاضی با همکاراش یه مشورت میکنه
و با آخرین خواسته ام موافقت میکنه
نظرات شما عزیزان:
یه خلاقیت دیگه هم دارن اونم این که کلاًمیتونن یک فیلم دیگه از فیلم یا سریال اصلی واست دربیارن و موضوع اونو به کل، عوض کنن.........
دست مریزاد
الان دقت کنید واسه خانمها تو فیلمهای خارجی لباس میدوزن.آستین ،یقه،شلوار..در طرحها و رنگهای مختلف
دیگه خلاقیت از این بیشتر
اما پاهاش تا بالای رونش، پوشیده نبود !!!!! فقط!!!
تفسیر بدآموزی اینا،ما رو کشته!!!
نه میدونید خواستن خلاقیت بچه ها رو تحریک کنن بچه ها خودشون مامانشو تصور کنن......
آخرشم تو خماری بمونن
فقط قسمت اسلامی رو گذاشتم
بنده خدا فقط پاهاش پوشیده نبود
توی این برنامه، تلویزیون ایران، تصویر مادرشو نشون نمیداد !!!!
میدونی چرااااااااااااااااااا؟؟؟
آخه خطرناک بود؛
نه ترسناک؛
.
.
.
.
نه بابا؛
چون پوشش مناسبی نداشت بنده خدا!!!ما هم از دیدن مادرش محروم بودیم......
حالا به لطف اینترنت، چهره مادرشو هم بالاخره دیدیدم........
البته این تصویری که ایزدمهر گذاشته هم، میشه گفت اسلامیشه!!!
واسه همین، از بالا زوم شده روی سرش!!
چوبین ( همین شخصیت کارتونی خاکستری چشم درشت که در تصویر ابتدایی وجود داره) از یک سیاره دیگه اومده بود زمین و دنبال مامانش میگشت( تصویر ادامه مطلب) و در این جستوجو ، واسش یه سری اتفاقات میفتاد با آدم بدا....
البته عده ای هم بهش کمک میکردن و دوستش داشتن مثل همین دخمر خوشمل که کنار چوبین می بینی..
چوبین؛ کارتون جالبی بود.....
کودک درونِ من که یادشه!!!
داستانک امشب، پوچ شد؟؟؟!!!
یا منتظر باشیم بعد از شام میگذاریش؟؟
جریانش چیه؟
آخه گفتی ذهنت مشغول شده ....اونم بدجوری
منم که اصلا تحمل ندارم دوستامو نوی این وضعیت ببینم
رو کمک من حساب کن
میگم جریان این خانمه چی بود..... که موهاشو طلایی کرده؟؟
:
مرسی ایزدمهر فشار خنده کلبه داشت میفتاد
:
من بیشتر به اون گداهه خندیدم
:
اخه چند سال پیش یکی تعریف میکرد میگفت پشت چراغ قرمز به گداهه 100 تومن داده بود ..گداهه پولو پرت کرده بود گفته بود مگه به گدا داری پول میدی؟؟
یادش بخیر......................
کممممممممممممک .... یکی منو بگیرررررررررررره.........
[ سه شنبه 17 بهمن 1391برچسب:داستان فانتزی,فانتزی های من,تصاویر فانتزی,جدید ترین جوک ها,وبلاگ برتر,چوبین,کارتون چوبین, ] [ 18:13 ] [ ایــزدمهــــــــــــــــر ]
[