سخنان آلبرت انیشتن
* «اگر انسانها در طول عمر خویش فعالیت مغزشان به اندازه یک میلیونیوم معدهشان بود، اکنون کره زمین تعریف دیگری داشت.»
* «اگر واقعیات با نظریات هماهنگی ندارند، واقعیتها را تغییر بده.»
* «تا زمانی که حتی یک کودک ناخرسند روی زمین وجود دارد، هیچ کشف و پیشرفت جدی برای بشر وجود نخواهد داشت.»
* «تخیل مهمتر از دانش است.علم محدود است اما تخیل دنیا را دربر میگیرد.»
* «سعی نکن انسان موفقی باشی، بلکه سعی کن انسان ارزشمندی باشی.»
* «سختترین کار در دنیا درک [فلسفهٔ] مالیات بر درآمد است.»
* «سه قدرت بر جهان حکومت میکند:۱-ترس ۲-حرص ۳-حماقت.»
* «علم زیباست وقتی هزینهٔ گذران زندگی از آن تامین نشود.»
* «متوجه هستید که تلگراف سیمی بهنوعی یک گربهٔ بسیار بسیار درازی است که وقتی دماش را در نیویورک میکشید، سرش در لوسآنجلس میومیو میکند. این را میفهمید؟ و رادیو هم دقیقاً به همین شکل کار میکند؛ شما پیامهایی را از اینجا میفرستید و آنها در جایی دیگر دریافتشان میکنند. تنها تفاوت در این است که دیگر گربهای وجود ندارد.»
* «مسائلی که بدلیل سطح فعلی تفکر ما بوجود میآیند، نمیتوانند با همان سطح تفکر حل گردند.»
* «من با شهرت بیشتر و بیشتر احمق شدم.البته این یک پدیدهٔ نسبی است.»
* «مهم آن است که هرگز از پرسش باز نهایستیم.»
* «هیچ کاری برای انسان سختتر از فکرکردن نیست.»
* «دین بدون علم کور است و علم بدون دین لنگ است.»
* «در دنیا خط مستقیم وجود ندارد و تمام خطوط بدون استثنا منحنی و دایره وار است و اگر این خط کوچکی که در نظرما مستقیم جلوه میکند در فضا امتداد یابد خواهیم دید که منحنی است.»
* «به آینده نمیاندیشم چون به زودی فرا خواهد رسید.»
* «بهسختی میتوان در بین مغزهای متفکر جهان کسی را یافت که دارای یکنوع احساس مذهبی مخصوص بهخود نباشد، این مذهب با مذهب یک شخص عادی فرق دارد.»
* «خدا، شیر یا خط؟ نمیکند»
* «خداوند زیرک است اما بدخواه نیست.»
* «نگران مشکلاتی که در ریاضی دارید نباشید. به شما اطمینان میدهم که مشکلات من در این زمینه عظیمتر است.»
* «همزمان با گسترش دایرهٔ دانش ما، تاریکیای که این دایره را احاطه میکند نیز گسترده میشود.»
* «یک فرد باهوش یک مسئله را حل میکند اما یک فرد خردمند از رودررو شدن با آن دوری میکند.»
* «اگه نمرهٔ تستت تک شد ناراحت نشو!»
* «در دنیایی که دیوارها و دروازهها وجود ندارند چه احتیاجی به پنجره و نرده است؟»
* «از وقتی که ریاضیدانان از سرو کول «نظریه نسبیت» بالارفتهاند، دیگر خودم هم از آن سر در نمیآورم.»
* «دوچیز بیپایان هستند: اول «منظومه شمسی»، دوم «نادانی بشر»، در مورد اول زیاد مطمئن نیستم.»
* «من نمیدانم انسانها با چه اسلحهای در جنگ جهانی سوم با یکدیگر خواهند جنگید، اما در جنگ جهانی چهارم، سلاح آنها سنگ و چوب و چماق خواهد بود.»
فردریش نیچه
سیاستمدار انسانها را به دو دسته تقسیم میکند: ابزار و دشمن. یعنی فقط یک طبقه را میشناسند و آن هم دشمن است. فردریش نیچه
بلند پروازی من آنست که در ده جمله چیزی را بگویم که کسی دیگر در یک کتاب می گوید . فردریش نیچه
با دیگران بودن آلودگی می آورد. فریدریش نیچه
باید در تضادهای دوگانه شک کرد. از کجا معلوم که این تضادهای دوگانه اصلا وابسته به هم و یکی نباشند؟ در فلسفه معین ارزشی بیشتر از نامعین دارد همان طور که ارزش نمود کمتر از حقیقت است. فردریش نیچه
نادرستی یک حکم باعث نمی شود که آن حکم را رد کنیم ، احکام نادرست برای زندگی بشری ضروری است و رد کردن آنها را به معنای رد کردن زندگی است. فردریش نیچه
حرف کسانی که می گویند عشق بری از خودخواهی ست خنده دار است زیرا همه چیز طبق خواست قدرت ما است. فردریش نیچه
آنچه برای یک نفر سزاوار است نمی توان گفت برای فرد دیگر هم سزاوار است. به عنوان مثال انکار نفس و افتادگی سزاوار یک فرمانده نیست و برایش فضیلت محسوب نمی شود. حکم یکسان صادر کردن برای همه غیر اخلاقی ست. فردریش نیچه
آینده از آن کسانی است که به استقبالش می روند . فردریش نیچه
فرد خلوت نشین می گوید که واقعیت در کتاب های نیست و فیلسوف آن را پنهان می کند. فرد والا از فهمیده شدن توسط دیگران در هراس است نه از بد فهمیده شدن چون می داند که کسانی که او را بفهمند به سرنوشت او یعنی رنج کشیدن در دنیا دچار خواهند شد. فردریش نیچه
همه به چیزی دلبستگی دارند و افراد والاتر به چیزهای والاتر اما افراد فرومایه فکر می کنند که افراد والاتر به چیزی دلبستگی ندارند و ظاهربینی افراد فرومایه از سطحی نگری و ریاکاری آنهاست و برپایه هیچ شناخت اخلاقی نیست. فردریش نیچه
با رنج عمیق درونی آدمی از دیگران جدا می شود و والا می شود. فردریش نیچه
انسان های آزاده دل شکسته و پر غرور خود را پنهان می کنند. فردریش نیچه
کسانی که در خود احساس حقارت می کنند به دیگران رحم می کنند اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند! یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است. فردریش نیچه
لذت بیرحمی در دیدن رنج دیگران است اما فردی که بیرحم است این بیرحمی گریبانگیر خودش هم می شود و به ایشان نیز آزار خواهد رسید. فردریش نیچه
کسانی که مردم از آنها به صاحبان اخلاق یاد می کنند اگر ما اشتباهشان را ببینیم از ما به بدی یاد خواهند کرد حتی اگر دوست ما باشند. فردریش نیچه
اختلاف طبقاتی از ضروریات جامعه است چون عامل اشتیاق به پرورش حالت های والاتر کمیاب تر دورتر و عامل چیرگی بر نفس می شود. فردریش نیچه
هر اخلاق و دستور اخلاقی طبیعت بردگی و حماقت را پرورش می دهد زیرا روح را با انضباط تحمیلی خود خفه و نابود می کند. فردریش نیچه
یک دانشمند حتی برای عشق زمینی هم وقت ندارد! او نه رهبر است نه فرمانبردار. او کمال بخش نیست.سرآغاز هم نیست. او فردی بی خویشتن است. فردریش نیچه
کسی که دلش را به بند بکشد جانش را آزاد کرده است. فردریش نیچه
نظرات شما عزیزان: